آقازاده
در زبان فارسی آقا زاده عبارت محترمانه ای برای اشاره به فرزند مخاطب است.
«آقازاده» در ادبیات این سالها مفهومی عموماً سیاسی شده، اما در فرهنگ و ورزش و فجازی هم میشود مصداقهایش را رصد کرد.
باران کوثری با هر معیاری از شاخصهای آقازادگی در بازیگری و فضای فرهنگی اینسالهاست که زیر چتر "ژن خوب" ایستاده که ساختهی آقازادهای هممسلک او و فرزند یکی از اصلاحطلبانی است که کوثری از بازوهای اصلی پروپاگاندای آنها بین "صله"بریتیهای سیاستزده بود.
حالا با انتشار خبر بازی باران کوثری در نقش فروغ فرخزاد-شمایل افسانهای هنر و ادبیات و از مظاهر زنانگی ایران-موج منفی بیسابقهای با نظرات مردمی و متنهای فجازی راه افتاده؛ انگار دیگر برای خیلیها مسجل شده که شانس این گزینشِ نامربوط را با رانت و بهخاطر کارگردانی پدر (که حیرتی مضاعف است) و اعتبار و احترام مادر در سینما به چنگ آورده و همین باعث اعتراضهای بهجا و مطالبهی عمومی حفظ سیمای یکی از مهمترین شمایلهای فرهنگ و زن ایرانی شده. همانطور که زرق و برقِ لایفاستایلِ "لاکچری" و متظاهرانهی آقازادههای معروف ابتدا باعث توجه و شهرت و سپس دلزدگی و خشم عمومی شد، حالا همه دارند تصویر آقازادهای را میبینند که از بابا مامانِ متنفذش «بازی در نقش فروغ» خواسته و این رویای بزرگ - و در شرایط عادی دستنیافتنی – با رانت به واقعیت پیوسته. قابل حدس بود که نام فروغ و فاصلهی نجومی میان ظاهر و باطن و سلوک و گفتار او با باران کوثری و بیربطی عجیبِ پروژه با کلیت شرایط سینما و فرهنگ این سالها صدای عدهای را از رانت و تبعیض وحشتناکِ سینما و نمایشِ در آوَرَد. تا امروز کمتر کسی پرسیده بود او با این توان و استعداد محدود و ظاهر و بیان غیر استاندارد برای سینما و پرفرمنسهای ضعیف و شکستهای پیاپی تجاری و اعتباری چهگونه تا سیوچند سالگی در بیش از پنجاه فیلم سینمایی(!) و چندین تئاتر و سریال بازی کرده و چند سال اخیر هم پچپچهها و شایعاتی از راهاندازی پروژهها و تشکیل حلقهها و چیدن بازیگران و عوامل توسط او در فضای سینما و نمایش میچرخد. حالا شاید نام و نفرینِ زنی تنها در آستانهی فصل سرد کار خودش را بکند و تولید و نمایشِ احتمالی فیلم زندگی فروغ فرخزاد ساختهی اول جهانگیر کوثری با بازی باران کوثری در فضای اخته و لبهای دوختهی این روزگار هم جریانساز شود و موج سنگین آنتیآقازادگی را از امثال سیده فاطمه حسینی و حمیدرضا عارف و ساشا سبحانی و کلی نام دیگر به فضای سینما و بازیگری بکشاند؛ فروغ خودش گفته بود: به مادرم گفتم «دیگر تمام شد»/گفتم «همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق میافتد»
بازگشت به صفحه اصلی