کلیدواژه های مذهبی
طیف متنوعی از شهروندان ایران، در چهار دهه اخیر به واسطه مذهب خود یا در نتیجه ادعای انتساب به مذهبی خاص از فعالیت در عرصه عمومی محروم شده اند. تفاوت این گروه از شهروندان با گروه های قبلی این است که اغلب متهمان زیرگروه مذهبی، درگیر فعالیتهای سیاسی نبوده اند. خیلی از این شهروندان، در نتیجه محرومیت از حقوق شهروندی در قوانین نوشته و نانوشته، به طور کلی در ورود به عرصه عمومی محتاط بوده اند. با وجود این حکومت در بسیاری از موارد، در صورتی که چنین شهروندانی را "در معرض" فعالیت عمومی تشخیص داده، برای جلوگیری به مذهب آنها -یا مذهبی که ادعای عضویتشان در آن را داشته- استناد کرده.
در همین ارتباط، "بهایی" احتمالا نخستین نسبتی بوده که از همان آغاز پیروزی انقلاب، باعث محرومیت قطعی از فعالیت سیاسی در ایران شده است. طیفی از چهره های عمومی فعال در زمان حکومت پهلوی، بر مبنای همین برچسب از فضای فعالیت عمومی حذف شدند. در چهار دهه گذشته نه تنها شهروندان بهایی از فعالیت در عرصه عمومی محروم بوده اند، که حتی اتهام بهایی بودن یا انتساب به بهاییان هم باعث حذف افراد از فضای سیاست شده است.
نسبت "وهابی/سلفی"، اتهامی دیگر است که به طور انحصاری، متوجه طیفی از فعالان مذهبی اهل سنت بوده. در دهه های اخیر بسیاری از فعالان سنی که مذهب سلفی یا وهابی نداشته اند، از سوی رسانه ها یا نهادهای حکومتی در معرض چنین اتهامی قرار گرفته اند. طرح این اتهام، به لحاظ امنیتی به معنای منتسب دانستن متهم به ارتباط با عربستان سعودی، رقیب منطقهای جمهوری اسلامی ایران است.
اتهام وابستگی به "فرقههای انحرافی" -که نباید آن را با "جریان انحرافی" اشتباه گرفت- از دیگر نسبت هایی بوده که در دهه های اخیر، برای بازداشتن افراد از فعالیت سیاسی مورد استفاده قرار گرفته. دایره چنین اتهامی، از طیفی از دراویش و صوفیان گرفته تا پیروان عرفان های نوظهور و مبلغان مسیحیت را در بر می گیرد. پیروان این دیدگاه ها، به طور معمول در عرصه سیاست فعال نیستند، اما حکومت اصولا فعالیت تشکیلاتی یا تبلیغی آنها را تحمل نمیکند.
در سال های اخیر، اصطلاح "شیعه انگلیسی" هم در ادبیات رسمی ایران کاربرد پیدا کرده و از آن، برای اشاره به پیروان برخی از مراجع تقلید شیعه که با حکومت ناهمسو هستند استفاده شده است. این پیروان هم، نوعا در عرصه سیاست ایران فعال نبوده اند، اما فعالیت تبلیغی آنها بر روی سایت هایی اینترنتی یا شبکه های ماهواره ای، در معرض حساسیت امنیتی قرار داشته است.
بازتولید ادبیات حذف
مجموعه صفتهای مورد استناد در "ادبیات حذف"، حتما پرتعدادتر از مواردی هستند که در اینجا، فرصت مرور آنها وجود داشته است.
به علاوه، گذشته از صفت هایی که علیه گروه های مشخص به کار رفته، عناوینی کلی تر هم برای توجیه حذف فعالان مورد استفاده قرار گرفته اند. نسبت هایی چون "ضد ولایت فقیه"، "غیرخودی" یا "دشمن"، نمونههایی از این عناوین کلی هستند که استناد به آنها در ادبیات رسانهها و نهادهای حکومتی، در طول چهار دهه اخیر بسیار رایج بوده است.
ولی فارغ از ترکیب اتهامات مورد استفاده در این چهل سال، تجربه ثابت کرده که "گفتمان حذف" در جمهوری اسلامی ایران، همواره در حال تولید کلیدواژههای نو بوده است.
به عبارت دیگر، فارغ از مختصات ادبیات حذف در هر زمان مشخص، بهنظر میرسد که فرایند تولید کلیدواژههای جدید برای حذف گروه های جدید، تا اطلاع ثانوی متوقف نخواهد شد.
گروه هایی که احتمالا اعضای آنها، تخمینی از جنس صفت هایی که قرار است دستمایه حذفشان در آینده قرار بگیرد ندارند.
بازگشت به صفحه اصلی